عرفان مست/ کوئیلو و ترویج شرابخواری
🔺 پائولو کوئلیو در بخشهای زیادی از آثار خود به مست کردن، بادهنوشی، شراب، میکده و امثال اینها اشاره میکند. ظاهرا او برای جلب و جذب مشتریان آثارش حتماً باید به نوشتن اینچنین مسائلی روی بیاورد، وگرنه هرگز خوانندگان او رغبت نخواهند کرد آثار او را بخوانند.
🔺 درواقع کوئلیو با خلق اینگونه آثار به دنبال ضدیت با دین و ترویج عرفان تقلبی و از طرفی ارضای نفس خودو فروخوردن عقده دوران کودکی و نوجوانی خود بوده است، چون در کودکی او از بسیاری تفریحات و محبتهای خانوادگی محروم بوده است.
🔺 در اینجا به بخشهایی از نوشتههای پائولو کوئلیو در خصوص تشویق جوانان به میگساری میپردازیم:«هنگام ناهار دو لیوان شراب میخورم هرگز در زندگیم اینطور شراب نخوردهام. دارم الکلی میشوم. چقدر اغراق میکند».[1]
🔺 همچنین میگوید: «به تنها میکده آن مکان وارد شدند، برای تحمل بهتر سرما، یک ویسکی نوشیدند و بهسوی صخرهها به راه افتادند فعالیت جسمانی و ویسکی توانسته بود سرما را براند».[2]
🔺 همینطور او در کتاب کیمیاگر خود میگوید: «قهوهچی نزدیک شد و پسرک با اشاره نشان داد که همان نوشیدنیای را میخواهد که در میز دیگری صرف میشد که چیزی نبود جز چای تلخ. جوانک ترجیح میداد باده بنوشد.
🔺 جوانک گفت: بنشین و بهحساب من چیزی سفارش بده. برای من باده بگیر از این چای متنفرم».[3] نیز: «کیمیاگر تُنگی را باز کرد و مایع سرخرنگی در لیوان جوان ریخت. باده بود، از بهترین بادههایی که در سراسر زندگیاش نوشیده بود».[4]
🔺 همچنین او در کتاب خاطرات یک مغ اینچنین مینویسد: «سیگارهایم تمامشده بود و مجبور بودم سیگارهای دستپیچ وحشتناک پطرس را بکشم. نابردبارانه منتظر ماندم تا پطرس پیچیدن و کشیدن سیگارش را تمام کند و در همان حال، به گرمای گیلاس به بادهای در میکدهای که میتوانستم ببینم و فقط پنج دقیقه با جاده فاصله داشت، میاندیشیدم».[5]
🔺 پینوشت:
[1]. کنار رود پیدرا نشستم و گریستم ص۶۶.
[2]. بریدا ص ۲۱۳.
[3]. کیمیاگر ص۸۴.
[4]. همان ص ۱۷۹.
[5]. خاطرات یک مغ، ص ۵۶.