با توجه به دستاورد تحقیق در زمینه عرفان های بدلی (بیشترین نسبت، نیاز مخاطب به صلح و آرامش و کم ترین نسبت نیاز به تفریح و سرگرمی است) ، می توان نتیجه گرفت که عرفان واره ها با توجه به شناختی که نسبت به مخاطبان فارسی زبان خود در ایران دارند، سعی می کنند اولویت های ذهنی آنان را با برجسته سازی مباحث مرتبط با صلح و آرامش، تعیین کرده و مشخص کنند که این افراد به چه چیزی بیندیشند و چه اولویت هایی را در ذهن داشته باشند.
🔸 بسیاری از افرادی که از ناآرامی ها، سختی ها و تنش های روزمره زندگی خسته شده اند و بنا بر گرایشات فطری، در میان مسائل معنوی و عرفانی به دنبال آرامش و رهایی از آشفتگی های درونی می گردند، بخاطر نوع تبلیغات و ساده سازی رسیدن به معنویت (البته به صورت سراب و غیر حقیقی) گم شده خویش را لابه لای جملات آرامش دهنده و آموزه های عرفان واره ها می جویند.
🔸 در واقع مخاطبان نسبت به این پیام ها، درک گزینشی و مواجهه ی گزینشی دارنند و آن ها از میان تمام پیام هایی که دریافت می کنند، آنچه را بیشتر به آن نیاز دارند، گزینش کرده و نگه می دارند و توجه به عمق آموزه ها و صحت و صداقت آنان نمی کنند.
🔸 بسیاری از این پیام ها نیز از طریق وب سایت ها توسط عده ای که از آنان به رهبران افکار تعبیر می گردد، دریافت می شود و سپس از طریق آنان به مخاطبان و پیروان می رسد.
🔸این افراد، اغلب کسانی هستند که در کلاس ها و جمع های مراقبه و تمرکز، به عنوان مدرس یا لیدر، سعی می کنند انرژی مثبت را از طریق همین جملات و پیام های آرامش بخش به دیگران منتقل سازند.
به گمان برخی از آنجا که یوگا مخالف آزادی جنسی است و برای ارتباطات جنسی محدودیت هایی دارد، پس می تواند شبیه اسلام باشد و عده ای به دلیل این تشابه ظاهری مابقی مبانی آن را هم با تغافل قبول می کنند.
باید بگوییم که چنین برداشتی کاملا اشتباه و نشان از ضعف در شناخت مبانی یوگا و اسلام می باشد. یوگا برای روابط جنسی و غرق شدن در آنها نهی هایی داشته و علی الظاهر در این شبه معنویت تقلبی روابط نامشروع نکوهیده شناخته شده است اما با کنکاش بیشتر به نکات عجیبی برخورد می کنیم.
سئوال مهمی که در اینجا مطرح است و قابل ذکر است اینکه یوگیست ها که اصول خود را قبل از میلاد مسیح مطرح کرده اند بر اساس کدام روش به اثبات آن اصول می پردازند.؟ اصلا از اساس چطور خود را در قبل از میلاد مسیح می توانند دقیقا ثابت کنند؟