✍🏻 محمد علی طاهری سرکرده عرفان دروغین حلقه در برخورد انسان با هستی و تقابل این دو با هم ادعا می کند که در این سیر، دو پله عقل و عشق وجود دارد. وی مدعی است که این دو پله کاملا از هم مجزا هستند و کسی که وارد این سیر می شود در هر مرحله ای باید از دیگری تبری بجوید. یعنی اگر در مسیر عشق به تقابل با هستی قدم گذارد از عقل دوری کند و اگر با عقل وارد شد، باید عشق را به کناری بنهد!
🔸 وی با توصیف دنیای عارفان به دنیای بی ابزاری می گوید: «نظر به اینکه دنیای عرفان دنیای عشق است، پس فاقد هرگونه فن و روش و تکنیک، پند و نصیحت و استدلال، سعی و کوشش و... بوده و دنیای بیابزاری است.» (انسان از منظری دیگر، ص67) همچنین او دنیای عرفان را دنیای ماورای تکلیف دانسته و به نوعی دنیای خارج شدن از قید و بند تکلیف توصیف میکند!!
🔸 این گفته های طاهری نشان از خرد بسیار محدود و عدم اطلاع از ابتدائیات معنویت و عرفان و حتی بی سوادی او درباره سیره و روش و منش اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است.
🔸 چگونه است که بزرگترین عارفان ما در طول تاریخ، از بزرگترین متشرعان و تکلیف مداران روزگار خود بودهاند؟
🔸 بنابراین عارفِ اصیل و بنامی که از مکتب اهل بیت (علیهم السلام) درس گرفته باشد، هرگز بعد از رسیدن به مراحل عرفانیِ بالا، سخن از رفع تکلیف و به نوعی آزادیِ از قید و بند آن را به میان نخواهد آورد.
➕ ادامه دارد...